کد مطلب:314635 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:307

حی علی خیر العمل
ما به پیروی از پیشوایان معصوم علیهم السلام «حی علی خیر العمل» را جزء اذان و اقامه می دانیم و اذان و اقامه را بدون آن باطل می شماریم. جزء بودن این فصل در اذان و اقامه در میان فقهای شیعه اجماعی است. [1] .

ولی اهل سنت به پیروی از پیشوایان غیر معصوم خود آن را ترك می كنند و گفتنش را حرام و یا مكروه می دانند و می گویند: حی علی خیر العمل جزء اذان و اقامه نیست و نباید آن را در میان فصل های اذان و اقامه گفت. [2] از نظر شیعه هیچ تردیدی نیست كه اذان و اقامه در اسلام با این فصل تشریع شده و ترك آن موجب بطلان اذان و اقامه می باشد. [3] ولی در این جا این مسئله را از نظر اهل سنت مورد مطالعه قرار می دهیم:

خوشبختانه این مسئله از نظر اهل سنت هم مورد پذیرش است كه اذان و اقامه، همراه با حی علی خیر العمل تشریع شده است ولی آنها به پیروی از خلیفه دوم این فراز را از اذان و اقامه حذف كرده اند.

ده ها نفر از دانشمندان اهل سنت در كتاب های حدیث، تاریخ و عقاید نقل كرده اند كه روزی عمر بن خطاب بر فراز منبر قرار گرفت و چنین گفت: «سه چیز در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) حلال بود كه من آنها را نهی كرده و آنها را حرام می كنم! و هر كس مرتكب آنها بشود عقاب و تعزیر می كنم! آنها



[ صفحه 42]



عبارتند از:

متعه (ازدواج موقت)

تمتع در حج

گفتن علی خیر العمل. [4] .

روی این بیان هیچ تردیدی نمی ماند كه حی علی خیر العمل در عهد رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) در اذان و اقامه گفته می شد ولی عمر بن خطاب آن را از اذان و اقامه برداشت و گفت هر كس مرتكب آن شود وی را تعزیر شرعی می كنم.

قوشجی از طرف خلیفه عذر می آورد كه او فقیه بود و فقیه می تواند بر اساس اجتهاد خود عمل كند، اگرچه با اجتهاد دیگران مخالف باشد! [5] .

بدیهی است اولا هیچ گاه فقیه حق ندارد در مقابل نص پیامبر (صل الله علیه و آله) اجتهاد كند، ثانیا فقیه بودن خلیفه برای ما ثابت نشده است، علاوه، ما یقین داریم كه این كار به انگیزه اختلاف در اجتهاد نبوده است و باید انگیزه آن را در جای دیگری جستجو كرد كه برخی از علمای تسنن به آن اشاره كرده اند.

هنگامی كه مردم دیدند كه جانشین بلافصل رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خانه نشین شد و دیگران بر تخت خلافت تكیه داده اند، متوجه شدند كه این حكومت، مشروع نیست. در نتیجه به دعوت های این حكومت به جنگ ترتیب اثر نمی دادند و آن را نوعی كشورگشایی به حساب می آوردند، از این رو خلیفه



[ صفحه 43]



می كوشید به هر نقشه ای كه هست مردم را برای جنگ و به اصطلاح جهاد به مردم گوشزد شود و از عبادت های دیگر كمتر بحث شود، كه خود عمر به این سیاست اعتراف كرده است.

ابوحنیفه، ابویوسف قاضی و دیگر علمای اهل سنت می گویند در عهد پیامبر (صل الله علیه و آله) و ابوبكر و نیز مدتی از عهد عمر، در اذان «حی علی خیر العمل» گفته می شد ولی بعدا عمر گفت: می ترسم اگر همواره در اذان این جمله گفته شود مردم به نماز روی بیاورند و جهاد را ترك كنند! آن گاه دستور داد كه حی علی خیر العمل گفته نشود. [6] عین همین بیان از امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) نیز نقل شده است. [7] .

از ابن عباس پرسیدند: چرا عمر حی علی خیر العمل را از اذان حذف كرد؟ گفت: برای آنكه مردم خیلی به نماز روی نیاورند و جهاد فراموش نشود! [8] .

تفتازانی در حاشیه اش بر شرح عضد می نویسد: حی علی خیر العمل در عهد پیامبر (صلی الله علیه و آله) ثابت بود و عمر دستور داد از آن پرهیز كنند، زیرا می ترسید كه مردم از جهاد روی گردان بشوند و به نماز تكیه كنند! [9] .

آن چه مسلم است این است كه مؤذن رسمی پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) جناب بلال همواره در اذان «حی علی خیر العمل» را نیز دو بار گفت. [10] .

سید مرتضی علم الهدی می فرماید: اهل سنت خود معترفند زمان رسول



[ صفحه 44]



اكرم (صلی الله علیه و آله) «حی علی خیر العمل» در اذان گفته می شد ولی برخی از آنها ادعا كرده اند كه در عهد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نسخ شده است. [11] .

علی رقم این همه تلاش عمر و پیروان او، باز هم جمعی از اصحاب و تابعین، حی علی خیر العمل را ترك نكردند و در اذان و اقامه به آن مداومت كردند، كه از جمله آنها «عبدالله» پسر عمر است. مالك بن انس، لیث بن سعد، محمد بن سیرین، نسر بن ذعلوق، عبدالرزاق و ابن شیبه، هر یك به سند خود از «عبدالله بن عمر» نقل می كنند كه در اذان و اقامه «حی علی خیر العمل» می گفت. [12] .

بیهقی، طبری و دیگران به سندهای مختلف از «سهل بن حنیف» نقل كرده اند كه او نیز به «حی علی خیر العمل» مداومت داشت. [13] تنوخی از ابوالفرج نقل می كند كه در زمان او حی علی خیر العمل را در اذان ها می گفتند. [14] .

قاضی نورالله شوشتری در «مجالس» نقل می كند كه صلاح الدین ایوبی در سال 570 پایه های حكومت خود را بر مصر محكم ساخت، سپس به تسخیر بلاد شام همت گماشت و به این منظور به شامات آمد و در نزدیكی حلب اردو زد. استاندار حلب در خود یارای مقاومت ندید. مردم حلب را گرد آورد و با آنها اظهار محبت و خوشرفتاری كرد و آنها را به جنگ با صلاح الدین ایوبی تشویق نمود. مردم حلب برای قبول پیشنهاد او شرایطی را مطرح كردند كه یكی از آنها



[ صفحه 45]



اعاده «حی علی خیر العمل» به اذان بود. استاندار این شرطها را پذیرفت و مردم حلب با او پیمان بستند كه از او دفاع كرده و با صلاح الدین نبرد كنند. [15] .

جالب توجه است كه در سنن بیهقی و دیگر منابع اهل سنت از امام زین العابدین (علیه السلام) روایت شده است كه در اذان «حی علی خیر العمل» را می گفت و می فرمود: «این اذان اول است» یعنی اذان صدر اسلام و اذان تحریف نشده زمان رسول اكرم (صلی الله علیه و آله). [16] .

حلبی نقل می كند كه در دولت آل بویه، شیعیان «حی علی خیر العمل» را در اذان می گفتند ولی هنگامی كه سلجوقیان به قدرت رسیدند به شدت از آن جلوگیری كردند و به جای آن در اذان «الصلاة خیر من النوم» را رواج دادند، و این در سال 448 اتفاق افتاد. [17] .


[1] الانتصار، سيد مرتضي، ص 39.

[2] سنن بيهقي، ج 1، ص 425؛ البحر الرائق، ج 1، ص 275.

[3] ر. ك، وسائل الشيعه، بحار، مستدرك و....

[4] شرح تجريد قوشجي، ص 484، كنز العرفان، ج 2، ص 158، به نقل از طبرسي در مستنير و الغدير ج 6 ص 213.

[5] شرح تجريد، قوشجي، ص 484.

[6] الايضاح، ص 202.

[7] دعائم الاسلام، ج 1، ص 142؛ بحار، ج 84، ص 156.

[8] علل الشرايع، ج 2، ص 369؛ بحارالانوار، ج 84، ص 130.

[9] دلائل الصدق، ج 3، بخش 2، ص 100؛ به نقل از مبادي فقه اسلامي، ص 38، و سيره المصطفي، سيد هاشم معروف، ص 247، به نقل از: الروض النظير ج 2، ص 42.

[10] سعد السعود، ص 100، بحارالانوار، ج 84، ص 107؛ جامع احاديث الشيعه، ج 2، ص 224.

[11] الانتصار، ص 39.

[12] سنن بيهقي، ج 1، ص 424؛ مبادي الفقه الاسلامي عرفي، ص 38، شرح تجريد قوشجي، ص 484؛ المصنف، ص 460 و 464.

[13] سنن بيهقي، ج 1، ص 425.

[14] نشوار المحاضرات، ج 2، ص 133.

[15] خاتمه مستدرك، ج 3، ص 475؛ البدايه و النهايه، ج 12، ص 389؛ ذيل تاريخ دمشق، ص 349.

[16] سنن بيهقي، ج 1، ص 425؛ مبادي فقه اسلامي، ص 38؛ مصنف ابن ابي شيبه.

[17] سيره حلبي، ج 2، ص 105.